شکلات کاکائویی

سلام
نوشتن مثل شکلات کاکائویی برای من شیرین و جذابه. این شکلات رو به شما تقدیم می کنم و امیدوارم ازش لذت و استفاده ببرید.

1.     با سلام

چند چند وقت قبل، مطالعه ای در خصوص مدل ذینفعان در برنامه ریزی راهبردی سازمان های دولتی داشتم ، خلاصه ای از این مطالعه رو در اینجا قرار میدم جهت استفاده ی شما . امیدوارم به دردتون بخوره. در ادامه این مطلب رو بخونید   


1-تاریخچه­ ی ارائه­ ی مدل

رویکرد ذی­نفعان به برنامه ­ریزی راهبردی از اواسط دهه­ ی 80 میلادی آغاز شد. یکی از کتاب­های اصلی در این زمینه، کتاب مدیریت راهبردی: رویکرد ذی­نفعان[1] از پروفسور فریمن در سال 1984 بود. این اثر دنباله ­ای از دو کتاب یان متروف و ریچارد میسون [2]1982 و جیمز امشوف [3]1978 در زمینه­ ی رویکرد ذی­نفعان دانسته می­شود. نگاه جدیدی که در این دو کتاب وجود داشت معرفی و بسط مفهوم مدیریت ذی­نفعان  (Stakeholder Management) بود. فرضیه­ ی مدیریت ذی­نفعان سعی در بسط و توسعه­ ی چارچوبی در مدیریت استراتژیک داشت که بتواند به مدیرانی که از محیطی بسیار پرتلاطم و سخت رنج می­برند کمک کند تا مسیرهای جدیدی پیش روی شرکت بسازند. این درحالی بود که نگرش­های سنتی به مدیریت استراتژیک نه تنها به مدیران در توسعه­ ی مسیرهای جدید کمک شایانی نمی­ کرد بلکه در جهت خلق فرصت­های جدید داخل محیط پرتلاطم رقابتی نیز استفاده­ ای نداشت. فریمن با اشاره به این موضوع در کتاب خود می­گوید: "....رویکردهای فعلی به مدیریت استراتژیک جوابگوی انواع و شدت تغییرات محیط کسب و کار نیست و لذا نیاز به ایجاد چارچوب جدیدی داریم (فریمن 1984- صفحه 5)....".

2.    2-توسعه­ ی مفهوم ذی­نفعان و مدیریت ذی­نفعان

جالب است بدانیم که در نامگذاری مدل ذی­نفعان نیز ظرافت خاصی به کار رفت. واژه ­ی لاتین ذی­نفعان Stakeholder، شباهت زیادی به واژه­ ی لاتین سهامداران Stockholder، داشت. به این علت که می­خواست نشان دهد این مدل در ورای عوامل اقتصادیِ جهت‌ده به یک سازمان -که عمده ­ی تاثیرگذارانش در آن فضا سهامداران هستند-، به عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز توجه می­ نماید. لذا پیشگامان این رویکرد، ذی­نفعان را اینگونه تعریف کردند: «هرگروه یا فردی که برسازمان اثر می­­گذارد یا از آن تاثیر می­پذیرد».

در این نگاه، سهامداران زیرمجموعه ­ی ذی­نفعان می­باشند که تنها بر سازمان اثر اقتصادی داشته یا از آن تاثیر اقتصادی می­ پذیرند. اما گروه­های دیگری همچون حکومت، رقبای دیگر، محیط صنعت، صنایع دیگر، دانشگاه و درنهایت مردم می­توانند ذی­نفعان تاثیرگذار یک سازمان تلقی شوند. باید توجه کرد که در تعریف ذی­نفعان، بحث تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مهمترین مشخصه است. لذا شاید مردم برای هر سازمانی ذی­نفع محسوب نشوند و یا اگر محسوب شوند اولویت تاثیر ایشان بر فعالیت سازمان کمتر از دیگر ذی­نفعان باشد. پس هدف از ارائه­ ی مفهوم مدیریت ذی­نفعان بطور کلی اختراع روش­هایی جهت مدیریت بر گروه­ها و ارتباطات بیشمار پیرامونی سازمان درون یک رویکرد استراتژیک بود.

بعضی از اندیشمندان معتقدند گرچه چارچوب ذی­نفعان ریشه در مطالعات دانشگاهی داشته، اما هسته ­ی مفهومی آن نزدیکی زیادی با مطالعات معروف به تحلیل کلینیکال (Clinical Analysis) دارد.

3.    3- تفاوت رویکرد سنتی برنامه ­ریزی راهبردی شرکت و مدل ذی­نفعان

در رویکرد برنامه ­ریزی راهبردی شرکت (Corporate Strategy Planning) که قبل از ارائه­ ی این مدل به کار می­رفت، نیز به ذی­نفعان توجه می­شد. اما در این نگرش، ذی­نفعان گروه­های پیرامون سازمان هستند که خواسته­ های آن­ها باعث ایجاد محدودیت­هایی در رفتار و فعالیت سازمان خواهد شد لذا سازمان باید در جهت کاهش این مزاحمت­ها استراتژی خود را تدوین نماید و در این استراتژی تنها باید به حداکثر کردن رضایت یک دسته از ذی­نفعان به نام سهامداران توجه نماید. مشخص است که این نگاه با نگاه «مدل مدیریت ذی­نفعان» که در بالا توضیح داده شد تفاوت اساسی دارد. در مدل مدیریت ذی­ نفعان، سازمان باید استراتژی خود را طوری تدوین نماید که رضایت تمام ذی نفعان خود را حداکثر نماید. ذی­نفعان در این مدل، به عنوان یک فرصت جهت پیشبرد راهبردها و نه یک محدودیت در تدوین راهبردها درنظر گرفته می­شوند.

تدوین استراتژی نیز در این دو رویکرد کاملا متفاوت است. رویکرد «برنامه ­ریزی راهبردی شرکت» دو جز اصلی دارد: پیش بینی و سازگاری[4]. مدیران ابتدا باید یک پایش محیطی انجام دهند تا مسیرهای تغییر در آینده ­ی محیط کسب و کار را پیش بینی کنند. سپس باید بهترین روش­ها را برای ارتقای جایگاه آینده­ ی شرکت انتخاب و پیگیری نمایند. در این رویکرد، تحلیل ذی­نفعان جزیی از پایش محیط در مرحله­ ی اول برنامه ریزی است (پیش­بینی). لذا این تحلیل نهایتا در سطح شناخت نقش­های ذی ­نفعان[5] و نه شناخت وجوه مختلف و پیچیده­ ی هر ذی­نفع باقی می­ ماند. برنامه­ ریزان نیز نقش ذی­نفعان را در برنامه­ ریزی راهبردی شرکت بطور کلی بررسی می­ نمایند و نیازی به توسعه­ ی شناخت از خواسته­ ها و نیازهای هر ذی­نفع در شرکت مدنظر نمی­ بینند. اما این کلی نگری و خلاصه­ سازی در نگاه به نقش ذی­نفعان موجبات شکست­ های بسیاری را در برنامه­ ریزی راهبردی شرکت­ها فراهم آورده است. البته طرفداران این رویکرد نیز ادعاهایی برای هواداری خود می­ آورند. اول اینکه می­گویند این نگرش کلی منجر به ارائه ­ی راهبردهای کلی نیز می­شود که می­توان برای تمام صنایع و در تمام شرایط از آن استفاده نمود. یکی از معروفترین نتایج این نگرش همان استراتژی­های عمومی ارائه شده توسط پروفسور مایکل پورتر[6] است. دوم اینکه می­ گویند استفاده از تکنیک­ های خاص و تحلیلی نیاز فراوانی به مدل­سازی ریاضی دارد. از آنجایی که یک استراتژیست چیزی را اندازه می­ گیرد که بتوان آن را اندازه گرفت لذا موضوعات کیفی همچون ذات واقعی روابط شرکت با هر یک از ذی­نفعان باید از تحلیل­ های استراتژیک کنار گذاشته شوند.

4.    4-تشریح دقیق­تر ویژگی­های رویکرد ذی­نفعان

همانطوری که ذکر شد، رویکرد ذی­نفعان می­گوید مدیران باید رویه ­هایی را فرمول­ بندی کرده و به کارگیرند که تمام و تنها آن گروه ­هایی را راضی کند که نفعی در کسب و کار سازمان دارند. کار اصلی این رویکرد، نزدیک کردن علایق و نیازهای سهامداران، کارمندان، دولت، مشتریان، تامین­ کنندگان، جوامع و دیگر گروه­های ذی­نفع بصورتی است که سود و موفقیت سازمان را حداکثر نماید. رویکرد ذی­نفعان تصویرمان را از سازمان تغییر می­دهد. به شکل شماره یک- نقشه­ ی گروه­های ذی­نفع یک بنگاه- توجه نمایید. این شکل نشان می­دهد که یک سازمان تنها از سهامدارانش تاثیر نمی­پذیرد.


stakeholder managemen

شکل شماره یک- نقشه ­ای از گروه­های ذی­نفع یک بنگاه Source: Freeman 1984:P-25

در این بخش می­ خواهیم ویژگی­های رویکرد ذی­نفعان را بطور ویژه بیان نماییم.

اول از همه، رویکرد ذی­نفعان یک چارچوب مجرد استراتژیک (Single Strategic Framework) ایجاد می­کند که در مواجهه با تغییرات شدید محیطی کاملا انعطاف ­پذیر است و حتی این چارچوب نیاز به اعمال تغییرات منظم در پارادایم ­های استراتژیک شرکت توسط مدیران را از میان می­ برد. این ادعا اگر درست باشد، می­تواند چرخه­ ی دائمی زیر را از بین ببرد : (تغییر محیطی = مسایل جدید راهبردی = توسعه چارچوب جدید استراتژیک = سازگارسازی فعالیت­های جدید استراتژیک = تغییر جدید محیطی = مسایل جدید استراتژیک )

دوم، رویکرد ذی­نفعان بیش از آنکه یک رویه ­ی برنامه­ ریزی راهبردی باشد، یک رویه­ ی مدیریت راهبردی است. برنامه ­ریزی راهبردی روی تلاش برای پیش­ بینی آینده تمرکز می­کند و سپس بطور مستقل برای ایجاد جایگاه آینده­ ی شرکت، طرح ­ریزی می­کند. در نقطه ­ی مقابل، مدیریت راهبردی بطور فعال مسیرهای جدیدی پیش پای شرکت می­ گذارد و بیان می­ کند چگونه شرکت می­ تواند بر محیط خود تاثیر گذار باشد یا از آن تاثیر بپذیرد.

سوم، تمرکز اصلی رویکرد ذی­نفعان روی بقای سازمان Firm Survive است که فریمن به آن «نایل شدن به اهداف سازمانی» می­ گوید. برای بقای در یک محیط متغیر، مدیریت باید ورای بهینه­ سازی خروجی­ های فعلی، به فکر ارائه­ ی مسیرهای جدید باشد. برای ایجاد مسیرهای جدید تغییر، مدیریت باید حمایت گروه­های موثر بر شرکت را درکنار خود داشته باشد و البته باید بداند چگونه شرکت می­ تواند بر آن­ها تاثیرگذار باشد. لذا فهم ارتباطات ذی­نفعان با شرکت حداقل یک مساله در نایل شدن به اهداف سازمانی و یا همان بقای شرکت است.

موارد دیگری نیز از ویژگی­های این رویکرد قابل ذکر است که در این مجال نمی­گنجد که برای مطالعه بیشتر میتوانید به منابع این نوشتار مراجعه کنید.


5.    5-رویکرد ذی­نفعان در مدیریت استراتژیک

تا به اینجا تنها کلیاتی از این مدل را بیان کردیم. اما برای استفاده­ ی واقعی از این مدل چگونه باید عمل کرد. آیا مدل عملی قابل استفاده در سازمان­های دولتی و خصوصی وجود دارد یا خیر؟ در اینجا باید به دوسوال پاسخ داد. اول اینکه چگونه باید مهمترین ذی­نفعان را شناخت و دوم اینکه مدل عملیاتی در این رویکرد وجود دارد یا خیر؟

پس اولین مساله این است که آیا راهکاری برای شناخت مهمترین ذی­نفعان وجود دارد؟ جواب این است که بله؛ معمولا شناخت مهمترین ذی­نفعان برای سازمان بسیار واضح است و با یک تحقیق میدانی درون شرکت می­توان به آن­ها دست یافت. برای مثال می­ توان رقبا، جوامع و گروه­های صنعتی، دانشگاه­ها، مردم و دولت­ها را از مهمترین ذی­نفعان نام برد. البته در تحقیقات اخیر[7] روی این مدل، چارچوب جدیدی برای شناخت مهمترین گروه­های تاثیرگذار و تاثیرپذیر پیشنهاد شده است. در این چارچوب با استفاده از سه شرط کیفی قدرت، مشروعیت و ضرورت[8] قوانین شناخت اینکه «چه کسی و چه چیزی در مورد ذی­نفعان باید درنظر گرفته شود» را ارائه کرده­ اند.

مساله­ ی دوم ارائه­ ی یک مدل مناسب جهت درنظر گرفتن ارتباطات تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ذی­نفعان بر سازمان درون مدیریت استراتژیک است. یکی از بهترین کارها در این زمینه که در یکی از آخرین مقالات فریمن نیز مورد توجه وی قرار گرفته، مدلی است که توسط هریسون و جان در [9]1998 ارائه شد.

در این مدل ایشان بین تحلیل ذی­نفعان و مدیریت ذی­نفعان تمایز قایل شده ­اند. مدیریت ذی­نفعان یک مشارکت معنوی بین ذی­نفعان و سازمان است. این مشارکت شامل فعالیت­ هایی چون ارتباط­ گیری، مذاکره، بستن قراردادها، مدیریت ارتباطات و در نهایت انگیزش است. این وجوه مختلف از مدیریت ذی­نفعان، با استراتژی سازمان همگام شده است. یکی از مهمترین موضوعات در این مدل، رعایت اصول اخلاقی در رفتار سازمان با محیط خود است. اول بخاطر اینکه رفتار غیر اخلاقی موجب تحمیل هزینه­ های بسیار بر سازمان خواهد شد و دوم اینکه رعایت اصول اخلاقی موجب ایجاد حس اعتماد در همکاری­های متقابل خواهد شد.

این مدل -هریسون و جان- تقسیم ­بندی­ های دیگری دارد که بیان تمام آن­ها در این مجال نمی­گنجد. برای مثال ایشان محیط را به دو بخش محیط عملیاتی و محیط گسترده تقسیم کرده ­اند و یا اینکه تعامل با مساله­ ی ذی­نفعان را به دو صورت شناخت Buffering و ارتباط ­گیری Bridging تقسیم کرده ا­ند که هرکدام در جای خود قابل بحث است.

نتیجه گیری:

البته باید اعتراف کرد نگرش سنتی به مدیریت استراتژیک -برنامه­ ریزی راهبردی شرکت- و تمرکز بر رضایت سهامداران در مقابل رضایت دیگر ذی­نفعان در برنامه ­ریزی­های راهبردی درون کشور ما  و البته بسیاری از دیگر کشورها غالب­ بوده است. تا جایی که وقتی صحبت از رویکرد ذی­نفعان به میان می ­آید، افکار به سمت نظریات ضدسرمایه ­داری و ضد خصوصی سازی پیش می­رود و اینطور به نظر می ­آید که این رویکرد با توجه به سهامداران و اولویت تامین اهداف مالی سازمان­ها مخالف است. لذا پیشنهاد استفاده از مدل ذی­نفعان در مدیریت استراتژیک در سازمان­های ماموریتی -سازمان­های عمومی و غیرانتفاعی- با استقبال بهتری نسبت به سازمان­های خصوصی -بنگاه­ها و شرکت­ها- روبرو می­شود. از اینجاست که هرگاه نام مدل فریمن یا مدل معروف برایسون (که در تدوین چشم ­انداز از مدل فریمن استفاده می­کند) در برنامه­ ریزی استراتژیک می­ آید، موضوع تدوین استراتژی برای سازمان­های ماموریتی به ذهن مدیران متبادر می­شود. البته کوتاهی اندیشمندان مدیریت استراتژیک در معرفی این رویکرد نیز مضاف بر علت شده است. از طرف دیگر استفاده از این رویکرد گرچه راهبردهای ما را واقعی ­تر و پربازده­ تر می­کند اما هزینه­ ی بیشتری را نیز بر سازمان تحمیل خواهد کرد که در کاهش میل سازمان­ها به استفاده از این رویکرد با وجود مضرات بی­شمار آن بی ­تاثیر نبوده است.

لذا تعداد سازمان­های دولتی و خصوصی که از این مدل در ایران جهت برنامه­ ریزی استراتژیک استفاده کرده باشند زیاد نیست. گرچه می ­توان مواردی را برشمرد. مثلا دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادعا دارد در برنامه­ ریزی استراتژیک خود جهت مدیریت درمان و توانبخشی از این روش استفاده کرده است[10]. مورد دوم در تدوین نقشه نظام سلامت است که گویا از این روش استفاده شده است[11]. اما باید دانست که همانطوری که در این صفحات اشاره شد، سطح درنظر گرفتن ذی­نفعان در مدل­ها بسته به هزینه­ای که سازمان در برنامه­ ریزی خواهد کرد و میزان بازدهی که از آن انتظار دارد متفاوت است.

موفق باشید



[1] Freeman, R. E. (1984;. Strategic Management: A Stakeholder Approach. Boston:Pitman

[2] Mason, R., and Mitroff, I.(1982). Challenging Strategic Assumption. New York: Wiley

[3] Emshoff, J. (1978). Managerial Breakthrough. New York: AMACOM

[4] Prediction & Adaptation

[5] Stakeholder roles

[6] Porter Generic Strategies

[7] Phillips and Reichart, (1998) ; Mitchell, Agle, and Wood (1997)

[8] Power, Legitimacy & Urgency

[9] Harrison J. S. and St. John, (1998), "Strategic Management of Organizations and Stakeholders: Concepts and Cases", 2nd edition, Cincinnati, OH: South-Western Publishing


نظرات  (۴)

سلام. عالی بود .
:)
سلام خسته نباشید عالی بود
ای کاش رویکرد های ذی نفعان رو هم نام میبردین که چیا هستن
۰۳ آذر ۹۶ ، ۰۷:۰۷ std screening near me
با درود! توصیه های بسیار مفید در این مقاله!
این تغییرات کوچکی است که بزرگترین تغییرات را ایجاد می کند.
با تشکر برای به اشتراک گذاری!
Thanks for finally writing about >نگاهی به مدل ذینفعان در برنامه ریزی استراتژیک ::
شکلات کاکائویی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">