سیاست صنعتی در صنایع فرهنگی
سلام
همانطوری که در مطالب پیش هم عرض کردم، صنایع فرهنگی قابلیت های فراوانی در افزایش سرانه تولید داخلی دارند. اگرچه چندی است حرف از «اقتصادِ فرهنگ» در میان مسئولان فرهنگی نیز به گوش میرسد و امسال نیز سال "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" نامگذاری شده، اما هنوز به دلیل وجود «ترسِ فرهنگی» از سپردن سکان مدیریت تولید محصولات فرهنگی به دست بازار و مکانیزمهای دیگر اقتصادی، حرکت به سمت استفاده از ابزارهای هدایت و تشویق بخش خصوصی به سمت «خزانه های پر از طلایِ ناب» فرهنگ مورد تردید جدی قرار دارد. این درحالی است که بسیاری از کشورها، همچون کره جنوبی و آمریکا، ورود به این عرصه را از اولویتهای استراتژیک برنامه های خود می دانند. برای مثال روند رو به افزایش احداث پارکهای فناوری مختص فناوریهای فرهنگی (نظیر کریدورهای مولتی مدیا و یا Media city ها در گوشه و کنار دنیا، همچون مالزی، قطر، کره جنوبی و ...) نشان از جایگاه ویژه ی این فناوریها در تولید ثروت و رشد جوامع دارد.
در واقع از طرفی ما به ناکارایی های بخش دولتی در مدیریت خرد و کلان طراحی، تولید و ارائه ی محصولات فرهنگی کاملا واقفیم و داروی آن را خروج از «هیات» دولتی بودن سازمانها عنوان می کنیم، اما در طرف دیگر از درمان آن به دست توانای بخش خصوصی عاجز بوده و سالهای متمادی در تردیدی جانفرسا به سر برده ایم. نکته ی مهمتر اینکه عمده مزیت وجود بخش دولتی، درنگاه علم سیاستگذاری، در «به رفتار درآوردنِ توان بخش خصوصی» در مسیرهای دلخواه نظام متبوع خود است که باید گفت متاسفانه تاکنون در موضوع «فرهنگ» از این مزیت بهره ی بسیار کمی برده ایم.
نویسنده معتقد است حرکت به سمت استفاده از توانایی بخش خصوصی در «استخراج اقتصاد از فرهنگ» در کنار هدایت هوشمندانه ی آن در مسیر ارزشهای نظام، علاوه بر ایجاد ارزش اقتصادی بالا، منجر به تثبیت ارزشهای فرهنگی نیز خواهد شد. یک نمونه ی بارز این سخن سینمای آمریکا «هالیوود» است. گرچه در ابتدای امر اینطور به نظر میرسد که ساختن فیلم با موضوعات دلخواه و مختلف در هالیوود کاملا آزادانه صورت میگیرد اما با بررسی روندشناسانه ی فیلم هایی که در چند دهه ی گذشته ی این سینما روی پرده رفته است، به نتیجه ی کاملا مخالف آنچه گفته شد خواهیم رسید. برای مثال میتوان به تبلیغ نظریاتی چون «آمریکا ناجی جهان است»، «آمریکا کدخدای دهکده ی کوچک جهانی است»، «زادگاه پدیده ی تروریسم و پرورش دهنده ی اصلی آن مسلمانان هستند» و ... در تعداد قابل توجهی از تولیدات این سینما اشاره کرد. حال سوال اصلی اینجاست که چرا تولید فیلمهایی با این پیامها، در این سینما رونق ویژه ای نسبت به بقیه تولیدات داشته است. اگر تولیدات دلخواه و اتفاقی است، چطور می شود در چند دهه ی متوالی مدام ارزشهایی که درون نظام آمریکا تدوین شده در این سینما تبلیغ میشود. مقصود از این گفتار اشاره به مدیریت «پنهانِ» بدنه ی فرهنگیِ نظام آمریکا، روی این سینماست که البته کاملا «آشکار» است. در حقیقت بدنه ی فرهنگی با خرج از «جیب بخش خصوصی» به اهداف خود دست پیدا میکند.
مثال فوق تنها نمونه ای از توانایی بخش دولتی در «به رفتار درآوردن توانایی بخش خصوصی» برای دفاع از ارزشهای نظام –اعم از ارزشهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ..- بود. اما نمونه های کاملتر و بهتر را میتوان در رفتار دولتهایی نشان کرد که معجزه ی مدیریت بر بخش خصوصی لقب مناسبی برای ایشان است. ازجمله ی موفقترین این کشورها میتوان به کره جنوبی، چین، ژاپن و ... اشاره کرد. با بررسی سیاستهای پیگیری شده در دولت های نامبرده، به این نکته پی خواهیم برد که آنها راههایی را جسته و رفته اند که همزمان با ارتقای صنعتی در صنایع منتخب خود از مناظر گوناگونی همچون افزایش بهره وری، سطح متوسط درآمد، سطح فناوری و ...، کیفیت رقابت درون بخش خصوصی نیز کاهش نیابد؛ در واقع برخلاف سیاست کاهش مداخله در بازار که همیشه یکی از توصیات اقتصاددانان به دولتها بوده است، آنها با تیزبینی راههای جدیدی انتخاب کرده اند که بخش دولتی و بخش خصوصی به طور همزمان به ارزشهای خود دست می یابند. موفقیتهای چشمگیر و مداوم اقتصادی دولت کره جنوبی در چند دهه ی گذشته، ظهور غول بزرگ چین که در حال سلطه بر کل اقتصاد دنیاست و نیز حضور ژاپن در میان قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا علاوه بر فقر منابع زمینی، خود گواه روشنی بر تفاوت سیاستهای این دولتها درقبال بخش خصوصی با دیگر همتایان خود در کشورهای دیگر است چرا که قطعا بخش دولتی به تنهایی نمیتواند چنین عظمتی در پیشرفت در جنبه های مختلف از خود نشان دهد.
به هرحال همانطور که نمونه های بسیاری از مدیریت صحیحِ
مستقیم و غیرمستقیم بخش دولتی در کشورهای مختلف بر روی استفاده از توانایی های بخش
خصوصی در جبران ضعف ها و ناکارآمدیهای بخش دولتی قابل مشاهده و «یادگیری» است، در
کشور ما نیز این امکان وجود دارد تا در بخش «فرهنگ»، با علاقمند کردن، وارد کردن و
هدایت کردنِ بخش خصوصی به ثبات فرهنگی دست یافته و در کنار آن ارزش اقتصادی بالا
برای کشور ایجاد کنیم...
منتظر مطالب تکمیلی در خصوص سیاست صنعتی صحیح در قبال صنایع فرهنگی باشید.
یاحق